خاطرات 7 مرداد
خاله ی من دیروز٧ مرداد رفت
دلم واسش خیلی تنگ شدهرفتیم فرودگاه امام خمینیاونجا چون پاسپورت داشتیم می تونستیم بریم تو با خالم رفتیم ساکارو دادیم خدارو شکر ترازو خراب بودخالم گفت باید برم خلاصه بوس و خدا حافظی و بغل ما هم رفتیم بیرون سوار ماشین شدیم رفتیم بهشت زهرا فاتحه دادیم و اومدیم خونه همون لحظه افطار شد افطاری خوردیمو سریال خداحافظ بچه و خنده بازارو راز پنهان و چمدان و دلنوازان رو نگاه کردیم بعد خوابیدیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی