خاطرات 7 مرداد
خاله ی من دیروز٧ مرداد رفت دلم واسش خیلی تنگ شده رفتیم فرودگاه امام خمینی اونجا چون پاسپورت داشتیم می تونستیم بریم تو با خالم رفتیم ساکارو دادیم خدارو شکر ترازو خراب بود خالم گفت باید برم خلاصه بوس و خدا حافظی و بغل ما هم رفتیم بیرون سوار ماشین شدیم رفتیم بهشت زهرا فاتحه دادیم و اومدیم خونه همون لحظه افطار شد افطاری خوردیمو سریال خداحافظ بچه و خنده بازارو راز پنهان و چمدان و دلنوازان رو نگاه کردیم بعد خوابیدیم ...
نویسنده :
ندا
10:32
خاله خاله جونم نگو
خاله خانم هی اینم یه عکس خوشگل امید وارم پسندیده باشی ...
نویسنده :
ندا
14:24
خاله ی من فرشتست
وای
عکس
بدون عنوان
بدون عنوان
من خالم رو خیلی دوست دارم و اگه بره ناراحت میشم ...
نویسنده :
ندا
10:46
شعر
خاله نازنین من میون خاله ها تکه یه بچه کوچیک داره که خوشپل و با نمکه گاهی به خونمون می آید گاهی میرم به خونشون همیشه دوست داشتنیه خاله خوب و مهربون
نویسنده :
ندا
20:36